یک زندگینامه کامل از شل سیلوراستاین، شاعر معاصر آمریکایی!
فقط کافیه لینک زیر را دانلود کنید!!!!
با وجود اینکه سه علم نجوم، ریاضیات و طب در یونان باستان تحت توجه بیشتری قرار میگرفتند ولی دانشمندان از علوم دیگر نیز غافل نبودند. برای مثال در علم جغرافیا به نام هکاتایوس میلتوسی برمیخوریم که پدر جغرافیا لقب گرفته است. او اطلاعاتی را که توسط بازرگانان و و دریانوردانی که به شهر وی میرسیدند به همراه اطلاعاتی که در خصوص جغرافیا و مردم شناسی در برداشت، گرد یکدیگر فراهم آورد و بر اساس مشاهداتی که از سفرهای خود داشت به آنها نظم بخشید. این اقدامی بود که در نوع خود بینظیر بوده و برای اولین بار صورت میگرفته است. البته هکاتایوس در تاریخ نیز دستی داشت ولی به عنوان یک تاریخدان، نام کدموس میلتوسی بسیار معتبرتر است. او را قدیمی ترین مورخ یونانی به شمار میآورند. کدموس از هکاتایوس بزرگتر بود و پس از او اوگئون ساموسی به ادامه راهش پرداخت.
کسنوفانس کولوفونی را میتوان نخستین زمینشناس و دیرینشناس به حساب آورد. او صاحب این نظریه بود که در ابتدا تمام زمین و دریا در هم آمیخته بوده و با گذشت زمان رطوبت زمین برچیده شده است. او برای این عقیده خود چند دلیل داشت: یکی اینکه هم در دل زمین و هم بر روی کوهها صدفهای دریایی دیده میشوند، همچنین در میان سنگهای معدنی در سیراکوز، اثر ماهی دیده شده و آن را به این دلیل میداند که این ماهیها در گل و لجن محاصره شده و اثر آنها روی گل و لجن خشک شده باقی مانده است.
در میان نظریههای علمی مهمی که در یونان قدیم بوجود آمده و پیش زمینه بسیاری از اکتشافات امروزی شدند، یکی از مهمترین آنها، نظریه وحدت مادی جهان است که بنیانگذار آن تالس بود. وی اعتقاد داشت که تمام دنیا از یک ماده بنیانی تشکیل شده است و آب را به عنوان این ماده بنیانی در نظر داشت. چرا که آب میتوانست به سه حالت مایع، جامد و گاز وجود داشته باشد و در ضمن، زندگی بسیاری از موجودات عالم به آن بستگی داشت. انکسیمندروس نظریه وحدت ماده تالس را دنبال کرد ولی به جای آب، مادهای غیر ملموس قرار داد و آن را اپیرون نامید. اپیرون به معنای نامعین، نامحدود و ناتمام است. اما انکسیمنس این تصور متافیزیکی را انکسیمندروس را نپذیرفت و کوشید تا دوباره عنصری مادی را جایگزین اپیرون کند. وی آب را مادهای محدود میدانست و در عوض هوا را برگزید که در عین محسوس و ملموس بودن، میتوانست به صورتی غیرملموس درآید و از این گذشته زندگی همه موجودات زنده از آن میآمد. اما در نهایت این فیثاغورس بود که نظریه دوگانگی ماده را از دل این نظریه وحدت مادی جهان بیرون کشید.
از دیگر نظریههای مهم علمی در یونان باستان، نظریه انکسیمندروس درباره آفرینش جهان و سیر تکاملی موجودات زنده است که او را به عنوان پیشوای داروین و لاپلاس معرفی میکند. او معتقد بود که تمام موجودات زنده ابتدا در پوستهای در آب زندگی میکردند و سپس به خشکی آمدند و تکامل یافتند.
دموکریتوس ابدرایی نیز نظریه مهم دیگری را بیان کرد که همان نظریه ساخته شدن جهان از ذرات اتم است.
به طور کلی درباره تاریخ علم یونان باستان می توان صحبتهای بسیاری کرد و مطالب بسیاری را توضیح داد ولی در این صورت سخن به درازا میکشد و بهتر است به همین چند نکته اکتفا کرد.
در علم نجوم، میتوان فیثاغورسیان را پیشرو سایر عالمان یونان دانست. آنها با تفکر ریاضیمندانهشان به عالم توانستند به نظم موجود در جهان پی ببرند و قوانین سیارات را کشف کنند. فیثاغورسیان نخستین کسانیاند که نام کوسموس (نظم) را برای جهان به کار بردند. و نیز همین فیلسوفانند که زمین را گرد پنداشتهاند.
اما حتی پیش از فیثاغورسیان هم منجمینی بودهاند که تلاشهای بینظیری در علم نجوم را به ثبت رساندهاند. یکی از آنها انکسیمندروس است که برخی او را شاگرد تالس میدانند. مهمترین دستاورد علمی انکسیمندروس در نجوم و استفاده او از وسیلهای به نام شاخص است. شاخص به انکسیمندروس در تعیین ساعات و روزها و فصلها و تشخیص چرخه زمانی سالها و .... کمک میکرده است. وی همچنین موفق به کشف زاویه تمایل شد که شاید بتوان آن را مهمترین اکتشاف نجومی ایونیا دانست. به جز انکسیمندروس، افراد دیگری چون انکسیمنس میلتوسی و کلئوستراتوس تندوسی نیز بودهاند که به اکتشافاتی در علم نجوم دست یافتند. درواقع این کلئوستراتوس بود که دایرۀالبروج را به دوازده قسمت متساوی که دوازده صورت فلکی منطقۀالبروج را تشکیل میدهند تقسیم کرد.
به طور کلی علم ریاضیات در یونان باستان بیشتر درباره ی هندسه و اعداد بود و ریاضیات، به شکلی که ما امروزه می شناسیم کمتر در آن به چشم می خورد. با این وجود نمی توان انکار کرد که زمینه بیشترین قسمت ریاضیاتی که ما امروزه م خوانیم، در همان دوران بنا نهاده شد. برای اینکه این دستاوردها را بهتر مورد توجه قرار دهیم، کشفهایی را که در این زمینه شده است، به تدریج ذکر میکنیم.
در قرن ششم پیش از میلاد، که آغاز پیشرفتهای علمی یونان بود، نام تالس، به عنوان اولین ریاضیدان یونانی به چشم میخورد. وی در سفر به مصر مقداری قضایا و علم هندسه را یاد گرفت. وی بعضی اصول و قضایای هندسی را کشف کرده و در طرح ریزی علم ریاضی سهیم است. اثبات این قضایا را به او نسبت میدهند:
1. قطر دایره را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند 2. زوایای طرفین قاعده مثلث متساوی الساقین با یکدیگر برابرند 3. چون دو خط مستقیم یکدیگر را قطع کنند، زوایای متقابل با یکدیگر برابر است 4. زاویه محاط بر نصف دایره قائمه است 5. اظلاع دو مثلث متشابه با یکدیگر تناسب دارند 6. چون دو زاویه و ضلع بین آنها از دو مثلث با یکدیگر متساوی باشند آن دو مثلث قابل انطباقاند.
دومین عالم سرشناس ریاضی در یونان که پس از تالس آمد، فیثاغورس است. او از شاگردان تالس بود و از دستاوردهای او در ریاضی میتوان به اعداد مثلث، مجموعه زوایای داخلی هر مثلث و اثبات آن اشاره کرد. دموکریتوس ابدرایی نیز از جمله ریاضیدانان مشهور آن زمان بود که درباره تماس دایره با کره، اعداد، هندسه، مقادیر اصم و چند مورد دیگر به کشفهای بزرگی دست یافت.
نام دیگری در علم ریاضیات که به آن بسیار اشاره می شود، نام بقراط (هیپوکراتس) است که برخی او را همان بقراط حکیم میدانند و گروهی دیگر معتقدند که او فردی جداگانه است که با این حکیم، معاصر بوده است. به هر روی، در زمان او سه مسأله بزرگ ریاضی مطرح بود: 1. تربیع دایره 2. تضعیف مکعب 3. تثلیث زاویه. بقراط روی دو مساله اول کار کرد و با وجود اینکه موفق به حل کامل آنها نشد، ولی راه حلهای بسیار سودمندی به جا گذاشت.
افلاطون نیز به نوبه خود در پیشبرد علم ریاضی یونان بسیار مؤثر بود. او در آکادمیای که برای آموزش جوانان بر پا کرده بود، روی آموزش ریاضیات تأکید بسیاری میکرد و حتی بر سر در آکادمی اش نوشته شده بود : (( هرکس ریاضی نمیداند، وارد نشود)). شاگرد او ارسطو نیز با وجود اینکه بیشتر به عنوان یک فلسفهدان و پزشک شناخته میشود، در ریاضیات هم دستی داشت و میان بدیهیات با اصول موضوعه تفاوت گذاشت؛ مثل قانون نفی حد واسط و قانون تناقض.
اسامی بسیار دیگری را می توان در علم ریاضیات یونان باستان برشمرد. از زنون الئایی گرفته تا اوقلیدس مگارائی و بروسون هراکلئایی و تئودوروس کورنه ئی. هر کدام از این افراد به نوعی در پیشبرد ریاضیات یونان سهیم بودهاند ولی از نام بردن همه آنها خودداری کرده و به ذکر همین چند مورد که احتمالاً مهمترینها محسوب میشوند، اکتفا میکنیم.
درباره علم پزشکی، در کتاب هومر توضیحات فراوانی آمده است. داستانهای هومر بیانگر این مطلباند که مردم آن زمان تجربیات زیادی در زخمبندی، درمان برخی بیماریها، شکستهبندی و .... داشتهاند. آنها میدانستند که چگونه اندامهای مجروح خود را روغن مالی کنند و افرادی که تیزبینی و حس مشاهده صحیح داشتهاند، دریافتند که زخمهای مختلف چه آثاری بر جای میگذارند، نوبههای غش چه خصوصیاتی دارد و تشنجات آدمی در حال مرگ از چه قبیل است.
اما به طور کلی در یونان باستان قسمت عمده کار پزشکی به جراحی اختصاص داشت ولی طبیبان به امراض داخلی نیز رسیدگی میکردند؛ و کسانی که در جمع آوری گیاهان مختلف و کشف خواص آنها موفق بودند از آنها به عنوان دارو استفاده میکردند. عدهای از زنان نیز در کار پرستاری و مراقبت از بیماران و دادن دارو به آنها مهارت داشتند. در داستانهای هومر، هلن این کار را از یک زن مصری یاد گرفت.
پزشکی و درمان بیماران اغلب در معابد و تحت نظر کاهنان صورت میگرفت و بیمار در صورت درمان شدن هدایایی به معبد تقدیم میکرد. در آن زمان درمان بیماریها بیشتر از طریق روح و روان و دعا خوانی صورت میپذیرفت. دو مدرسه بزرگ پزشکی که در آن زمان تأسیس شده و شهرت زیادی داشتند یکی در کنیدوس و دیگری در کوس بود. در این دو مدرسه که در منطقه گوشه جنوبی آسیای صغیر واقع بودند، علم پزشکی آن دوران را به حد کمال رساندند. در کوس به کل سیستم ایمنی بدن توجه میکردند ولی در کنیدوس همان عضو بیمار مورد توجه قرار میگرفت.
از پزشکان معروف کنیدوسی میتوان این افراد را نام برد: کتسیاس که بعدها در دربار ایران به شهرت رسید. اوروفون که تحقیقاتی در تشریح داشته و کتابی درباره تب کبود نوشت. خروسیپوس که افکارش مخلوطی از اندیشههای سیسیلی و آموزههای کوسی بود. الکمایون که از فیثاغورسیان بود و تندرستی را تعادل میان قدرتهای بدن میدانست. بقراط که از پزشکان بسیار معروف کوسی بود استفاده از نگرش و روش علمی را در درمان بیماریها رواج داد و آغازگر ضبط و ثبت ادبیات طبی سریری است. با وجود اینکه با آسیب شناسی عمومی بیشتر از آسیب شناسی خصوصی سر و کار داشت، مشاهدات بالینی بسیار مفیدی در خصوص سل و تب نفاسی و صرع و توصیفاتی از مرد محتضر و همچنین از کسی که در نتیجه گرسنگی زیاد و حالت اسهال و سر قدم رفتن ضعیف شده، ارائه داد؛ ارسطو نیز در علم پزشکی و کالبد شکافی به دستاوردهای عظیمی دست یافت.