بیگدلی، زاهد، مرجع شناسی عمومی لاتین، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، چاپ دوم، تهران، زمستان 1387.
خیشوند، علی (آقانور)، مروری بر مرجع شناسی عمومی (منابع لاتین)، انتشارات صنم، تهران، 1385.
شعبانی، احمد، مرجع شناسی اسلامی، انتشارات دبیرخانه هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور، چاپ اول، تهران، زمستان 1378.
صافی، قاسم، مرجع شناسی عمومی( فارسی و عربی)، به سفارش مرکز برنامه ریزی و آموزش نیروی انسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سپهر سخن، چاپار، ویراست 2، تهران، 1385.
لاریجانی، حجت الله حسن، مرجع شناسی عمومی (بخش عربی)، ناشر: انتشارات آن، تهران، زمستان 1381.
مرادی، نورالله، مرجع شناسی: شناخت خدمات و کتابهای مرجع. نشر فرهنگ معاصر. چاپ دوم. تهران، 1374.
مهراد، جعفر، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، شورای انتشارات مرکز نشر دانشگاه شیراز، چاپ اول، شیراز، 1367.
برای آشنایی بهتر با واژهنامههای معتبر موجود، در زیر، به بررسی سه واژه نامه برگزیده به زبان های لاتین، فارسی و عربی، اقدام نموده ایم:
واژه نامه انگلیسی آکسفورد Oxford English Dictionary (OED)
لغتنامه بزرگ آنندراج برای زبان فارسی
تاج العروس من جواهر القاموس
ادامه مطلب ...
بر طبق گفته سموئیل جانسون، فرهنگها همانند ساعت هستند. داشتن ساعتی که درست کار نمیکند، به مراتب از نداشتن ساعت بهتر است. ولی هیچکس نمیتواند ادعا کند که ساعت او دقیق است و وقت صحیح را فقط ساعت او نشان میدهد. بنابراین در ارزیابی یک فرهنگ باید به نکات زیر توجه کرد:
ü مقدمه فرهنگ: وجود مقدمات (مقدمه، پیشگفتار، بیان اختصارات) برای تفهیم بهتر روشهای استفاده از متن واژهنامهها، ضروری است. (لاریجانی، 1381، ص105)
ü اعتبار ناشر
ü اعتبار مؤلف یا ویراستار: استفاده از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها برای تألیف و گردآوری واژهنامههای تخصصی و اختصاصی. (لاریجانی، 1381، ص105)
ü تاریخ نشر: اصطلاحات و ترکیبات جدید علمی و فناوری روز به طور مرتب و همزمان با پیشرفت علوم و فنون، تجدید نظر در واژهنامهها را میطلبد. (لاریجانی، 1381، ص105)
ü سطح و کارکرد: فرهنگ برای چه کسانی و پاسخگویی به چه سؤالاتی تهیه و تدوین شده است.
ü اطلاعات ارائه شده: شامل مدخل اصلی، تلفظ، نشانه های اختصاری، گروه معانی، شاهد مثال و نقل قولها، ریشه لغات، کارکرد دستوری و کاربرد لغت.
ü شیوه تنظیم
ü اطلاعات جنبی
ü شکل ظاهری فرهنگ (مرادی، 1374، ص195)
ü اعلام
ü پیوستها (صافی، 1385، ص54)
نیاز به فراهم آوردن فرهنگ فارسی، نخستین بار در سده پنجم هجری، زمانی احساس شد که حوزه زبان دری از خراسان به دیگر نواحی ایران گسترش یافت و ایرانیان متکلم به لهجه های دیگر ایرانی، با پذیرفتن زبان دری به عنوان زبان ادبی می خواستند از چند و چون لغات آن آگاه شوند و در شعر و نثر خویش آن را به کار ببرند.
در اوائل سده یازدهم کتابی در لغت فارسی در دسترس فرهنگ نویسان ایران و هندوستان بوده است که پیداست کتاب کوچکی بوده و آن را رساله ابوحفص سغدی یا فرهنگ ابوحفص سغدی خوانده اند. مؤلف این کتاب مشخص نیست و این فرهنگ دارای شواهد شعری بوده که متاسفانه اثری از آن در دسترس نیست. فرهنگ دیگر دری که نامش به ما رسیده تفاسیر فی لغةالفرس از شرف الزمان ابومنصور قطران بن منصوری اُرموی است که محمدبن هندوشاه، در صحاح الفرس تعداد لغات آن را در حدود سیصد لغت می داند.
ادامه مطلب ...در انگلیس جان آو گارلند (John of Garland) فهرست طبقه بندی شده ای از لغات را در قرن سیزدهم تدوین کردهبود و آن را Dictionarus نامید که نخستین اسمی است که در این مورد، یعنی «فرهنگ لغت» در زبان انگلیسی به کار برده شده است. با این وجود فرهنگ نویسی در انگلستان به طور جدی از قرن هفدهم شروع شد.
در سال 1604 رابرت کاودری (Robert Cawdery)، کتاب لغتی را با عنوان:
A table alphabetical of hard usual English words for the benefit and help of ladies, gentel women or any other unskiful persons
به چاپ رساند. کاودری با انتشار این فرهنگ امتیاز انتشار نخستین فرهنگ انگلیسی نوین را به خود اختصاص داد. او در این فرهنگ، 2500 واژه را با معانی ساده و تعریفهای کوتاه آورده بود. این فرهنگ و سایر فرهنگهایی که بر این روال در قرن هفدهم منتشر شدند، ویژگی Hardword را به خود نسبت می دادند بعنی برخورداری از واژههای مشکل، و هدف اصلی آنها کمک به افراد کم سواد و نیازمند به کاربرد واژه های مشکل در سطح اجتماعی بالا و در حد زبان معیار، و نیز معرفی برخی از معانی کمیاب و نادر بوده است. این شیوه فرهنگ نویسی حدود یک قرن دوام پیدا کرد.
ادامه مطلب ...