اگر می خواهید بدانید دانستن تاریخ علم به چه دردی می خورد، لینک زیر را دانلود کنید!
اگر از اهل علم و دانشمندان و متخصصان علوم امروزی سؤال شود که فایده تاریخ علم چیست، بسیارند کسانی که قادر نیستند به این سؤال پاسخ دهند و هستند کسانی که اصولاً فایده آن را انکار می کنند و تامل و توقف دراین مبحث را موجب اتلاف عمر و اسراف نیرو و هدر رفتن امکانات می دانند. اینان معتقدند دوران علم قدیم سپری شده است و آن علم واقعاً مرده است و همان طور که نبش قبر مردگان جایز نیست، وارسی و تحقیق آراء منسوخ شده دانشمندان قدیم نیز کاری عبث و بی حاصل است. به عقیده مخالفان تاریخ علم، در حالی که مبانی علم قدیم ابطال و مفاعیم آن مردود شمرده شده و نتایج آن به کنار نهاده شده، از عرف وقت و دقت در کتب و مقالات علمی کهن بازمانده از پیشینیان چه فایدهای عاید خواهد شد؟ آیا بهتر نیست امکانات محدود خود را به جای صرف دراین حوزه، در بخشهایی از علوم امروزی که از صحت و دقت و بالندگی برخوردارند صرف کنیم؟
پاسخ این است: « آشنایی با تاریخ علم، تنها آشنائی با نظریه های مرده نیست بلکه آشنایی با آن سنتی است که این نظریه ها را در دامن خود متولد ساخته و پرورش داده و آنها را به خاک سپرده و به سراغ نظریه دیگری رفته است. سنت از این حیث، عین زندگی و حیات است و آگاهی از آن، آگاهی از ریشه یک درخت و پیشینیه یک حرکت است». (محقق نامه جلد یک)
تاریخ علم شامل تمام نظریه ها و تجربه های گذشتگان در رابطه با رشته های مختلف علم است. تاریخ دانش یا تاریخ علم رشتهای از تاریخ است که به بررسی چند و چون تغییر درک انسان از دانش و فناوری در درازنای هزارهها میپردازد. و اینکه چگونه این درک، دستیابی به فناوریهای نوینتر را برای ما ممکن ساخته است. از جمله زمینههای پژوهش در این رشته میتوان به تأثیرات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نوآوریهای دانشی اشارهکرد.
در حقیقت تاریخ علم عبارت است از تجربه هایی که تا کنون در این موضوع انجام شده است و بدون توجه به آن علم پیش نمی رود بلکه در جا می زند . به خاطر همین در هر علمی ابتدا باید سراغ تاریخ آن علم رفت و نظریات دانشمندان آن علم را فهمید و پس از آن دست به تحقیق زد. (از ویکی پدیا، دانشنامه آزاد)
اهداف ناظر بر ایجاد و تولید دایرهالمعارفها عبارتند از:
1. پاسخ به پرسش-های مطرح در قالب چه کسی؟ در چه زمانی؟ در چه جایی؟ و چگونه؟
2. رفع نیاز متخصصان در محدودههای تاریخی و ریشهای.
3. معرفی منابع ارجاعی چون کتابشناسیهای انتهایی مقالات، و هدایت مراجعه کنندگان به بخشهای موضوعی دیگر.
4. تکمیل و ترمیم اطلاعات لغوی و گاه ریشههای واژهنامهها.
5. ارائه اطلاعات تاریخی برای پیگیری فرایندهای تاریخی و مقولات علوم و فنون (لاریجانی، 1381، ص114).
6. تأمین اطلاعات زمینهای برای کسانی که درباره موضوع اطلاعات اندکی دارند.
7. ارائه حقایق، تصاویر، عقاید و نظرات در طول یک دوره زمانی خاص و ارائه عقاید و نظرات مختلف درباره یک موضوع (بیگدلی، 1386، ص41).
ü در گذشته دایرۀالمعارف توسط یک نفر که در واقع دانش و عقاید شخصی خود را منعکس میکرد تهیه میشد ولی امروزه دایرۀالمعارفهای مهم با همکاری دانشمندان زیادی از سراسر جهان تهیه و تدوین میشوند. برای مثال ویرایش 15 دایرۀالمعارف بریتانیکا در 30 جلد با مشارکت 4000 دانشمند و متخصص از کشورهای مختلف جهان به چاپ رسیده است.
ü در گذشته دایرۀالمعارفها به صورت عام و کلی نگاشته میشدند. مثل آنچه در تمدنهای یونانی، رومی، اسلامی و دورههای آغازین تمدن غربی پدید آمد. ولی امروزه با پیشرفت پژوهشها، ایجاد دانشگاهها و پژوهشگاهها، رشد انتشارات و عمومی شدن دانشهای علمی، به تدریج دانشنامههای عمومی دقیقتر، محدودتر و تعریف شدهتر شد و دانشنامههای تخصصی در موضوعهای خاص انتشار یافت.
ü نمایه پدیده جدیدی است که دایرۀالمعارفهای قدیمی فاقد آن هستند. ولی امروزه نظر به اهمیت آن در بازیابی اطلاعات، همه دایرۀالمعارفهای مهم مجهز به نمایه میباشند. نمایه عموماً در پایان اثر میآید و خواننده پیش از مطالعه متن به این قسمت مراجعه میکند و با مطالعه واژهها و عبارتهای نوشته شده به موضوعهای ریز در مقالات بلند دست مییابد (خیشوند، 1385، ص71).