با وجود اینکه سه علم نجوم، ریاضیات و طب در یونان باستان تحت توجه بیشتری قرار میگرفتند ولی دانشمندان از علوم دیگر نیز غافل نبودند. برای مثال در علم جغرافیا به نام هکاتایوس میلتوسی برمیخوریم که پدر جغرافیا لقب گرفته است. او اطلاعاتی را که توسط بازرگانان و و دریانوردانی که به شهر وی میرسیدند به همراه اطلاعاتی که در خصوص جغرافیا و مردم شناسی در برداشت، گرد یکدیگر فراهم آورد و بر اساس مشاهداتی که از سفرهای خود داشت به آنها نظم بخشید. این اقدامی بود که در نوع خود بینظیر بوده و برای اولین بار صورت میگرفته است. البته هکاتایوس در تاریخ نیز دستی داشت ولی به عنوان یک تاریخدان، نام کدموس میلتوسی بسیار معتبرتر است. او را قدیمی ترین مورخ یونانی به شمار میآورند. کدموس از هکاتایوس بزرگتر بود و پس از او اوگئون ساموسی به ادامه راهش پرداخت.
کسنوفانس کولوفونی را میتوان نخستین زمینشناس و دیرینشناس به حساب آورد. او صاحب این نظریه بود که در ابتدا تمام زمین و دریا در هم آمیخته بوده و با گذشت زمان رطوبت زمین برچیده شده است. او برای این عقیده خود چند دلیل داشت: یکی اینکه هم در دل زمین و هم بر روی کوهها صدفهای دریایی دیده میشوند، همچنین در میان سنگهای معدنی در سیراکوز، اثر ماهی دیده شده و آن را به این دلیل میداند که این ماهیها در گل و لجن محاصره شده و اثر آنها روی گل و لجن خشک شده باقی مانده است.
در میان نظریههای علمی مهمی که در یونان قدیم بوجود آمده و پیش زمینه بسیاری از اکتشافات امروزی شدند، یکی از مهمترین آنها، نظریه وحدت مادی جهان است که بنیانگذار آن تالس بود. وی اعتقاد داشت که تمام دنیا از یک ماده بنیانی تشکیل شده است و آب را به عنوان این ماده بنیانی در نظر داشت. چرا که آب میتوانست به سه حالت مایع، جامد و گاز وجود داشته باشد و در ضمن، زندگی بسیاری از موجودات عالم به آن بستگی داشت. انکسیمندروس نظریه وحدت ماده تالس را دنبال کرد ولی به جای آب، مادهای غیر ملموس قرار داد و آن را اپیرون نامید. اپیرون به معنای نامعین، نامحدود و ناتمام است. اما انکسیمنس این تصور متافیزیکی را انکسیمندروس را نپذیرفت و کوشید تا دوباره عنصری مادی را جایگزین اپیرون کند. وی آب را مادهای محدود میدانست و در عوض هوا را برگزید که در عین محسوس و ملموس بودن، میتوانست به صورتی غیرملموس درآید و از این گذشته زندگی همه موجودات زنده از آن میآمد. اما در نهایت این فیثاغورس بود که نظریه دوگانگی ماده را از دل این نظریه وحدت مادی جهان بیرون کشید.
از دیگر نظریههای مهم علمی در یونان باستان، نظریه انکسیمندروس درباره آفرینش جهان و سیر تکاملی موجودات زنده است که او را به عنوان پیشوای داروین و لاپلاس معرفی میکند. او معتقد بود که تمام موجودات زنده ابتدا در پوستهای در آب زندگی میکردند و سپس به خشکی آمدند و تکامل یافتند.
دموکریتوس ابدرایی نیز نظریه مهم دیگری را بیان کرد که همان نظریه ساخته شدن جهان از ذرات اتم است.
به طور کلی درباره تاریخ علم یونان باستان می توان صحبتهای بسیاری کرد و مطالب بسیاری را توضیح داد ولی در این صورت سخن به درازا میکشد و بهتر است به همین چند نکته اکتفا کرد.