اتاق اطلاعات

اگر درباره مطلب خاصی دنبال اطلاعات می گردید، برام نظر بگذارید و من در اولین فرصت، مطلب مورد نظرتون رو روی پیجم میذارم.

اتاق اطلاعات

اگر درباره مطلب خاصی دنبال اطلاعات می گردید، برام نظر بگذارید و من در اولین فرصت، مطلب مورد نظرتون رو روی پیجم میذارم.

اهمیت شاهنامه برای ایران و ایرانی

    برای شناخت و درک اهمیت شاهنامه، هیچ نامی شناخته شده تر و قابل اعتماد تر از نام دکتر جلال خالقی مطلق وجود ندارد. ایشان که نامشان با نام شاهنامه پیوند خورده است، در کتاب اهمیت شاهنامه ی فردوسی با ذکر چندین نکته به بیان اهمیت این اثر تاریخی بزرگ می پردازند. پس از مطالعه ی خلاصه ای از یادداشتهای دکتر خالقی مطلق، در حد فهم و درک شخصی خود، به جنبه های مختلف اهمیت شاهنامه در زندگی مان پی برده و در زیر، خلاصه ای از آن را ذکر خواهم کرد.

    در مبحث افسانه شناسی که آن را میتولوژی می خوانند، شاهنامه بزرگترین و بهترین مرجع موجود برای درک اعتقادات گذشتگان ما می باشد. در شاهنامه، فردوسی به وضوح به توضیح افسانه های ایرانیان باستان در خصوص چگونگی آفرینش جهان و انسان و پیشرفت فکری و اجتماعی او می پردازد. و حتی داستان رانده شدن انسان از بهشت را با تعبیری دیگر به نمایش می گذارد. بر طبق شاهنامه، دلیل رانده شدن انسان از بهشت، نه خوردن گندم ممنوعه، که از دست رفتن خرد و افتادن به غرور و منیت شاهان و رهبران بود که خود را خدا می دانستند. و اما مردم، به این خاطر از بهشت دور افتادند که به جای برخورد خردمندانه با اشتباه رهبرشان، رفتاری شورش طلبانه در پیش گرفتند.

    به عبارت دیگر، شاهنامه انسانها را مسئول رانده شدن از بهشت و تمام اشتباهات دیگرشان می داند. و باز هم بعد از تمام سختی هایی که با رانده شدن از بهشت گریبان گیرشان می شوند مانند سرما و گرما و قحطی و گرسنگی و .... چیزی که به خاطرش گلایه می کنند، گم شدن معنویات است. چنانکه فردوسی می گوید:

    نهان گشت کردار فرزانگان                  پراکنده شد کام دیوانگان

    هنر خوار شد جادویی ارجمند              نهان راستی آشکارا گزند

    شده بر بدی دست دیوان دراز              به نیکی نبودی سخن جز به راز

    و بعد از همه اینها، اعتقادی با عنوان پذیرفتن این سختی ها به شکل یک خواسته ی الهی وجود ندارد و مردم موظف اند تا خودشان، وضعیتی را که باعث آن شده اند، درست کنند و این مساله بیانگر تفکر نبردهای بین خوب و بد در بین مردم می بود.

    بیا تا جهان را به بد نسپریم                 به کوشش همه دست نیکی بریم

    نباشد همی نیک و بد پایدار              همان به که نیکی بود یادگار

    پس از آن، به تاریخ شاهنامه می رسیم که از ارزش بسیار زیادی برخوردار است. بیش از هفده هزار بیت از شاهنامه مخصوص تاریخ ساسانیان است و با وجود افسانه های زیادی که در آن به کار رفته است و شرح و بست های ادبی که فردوسی به آن داده است، باز هم از نظر حجم مطالب از آنچه که درباره تاریخ ساسانی به زبانهای مختلف عربی و فارسی و سریانی و ...... نوشته شده است، بیشتر می باشد. از این گذشته در شاهنامه بخش هایی از تاریخ دوران اشکانیان و نیز اندکی از هخامنشیان وجود دارد که همه از اهمیت بالایی در زمینه تاریخ شناسی برخوردارند.

    از اینها گذشته، شاهنامه منبع مهمی برای آگاهی از آیین و رسوم ایرانیان باستان بوده است. در شاهنامه از انواع روش های مملکت داری مانند وضع مالیات و مقررات درباری و فرستادن سفیر و .... گرفته تا اوضاع اجتماعی زنان و آیین های روزانه و طرز تفکر و عقاید و نوع احترام به افراد مختلف و چگونگی برگزاری جشن ها و مراسم ازدواج و تدفین و سنن مربوط به جنگ و حتی بازی های گوناگون آن دوران به طور کامل شرح داده شده است. به طوری که با خواندن شاهنامه می توان تصویر واضحی از زندگی مردم در دوران باستان بدست آورد.

    از طرفی شاهنامه در باز سازی فرهنگ ایرانی که بعد از حمله ی اعراب دچار آسیب شدیدی شده بود، بسیار تأثیر گذار بوده است و خط رابطی است که ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام را به یکدیگر مرتبط می کند. شاهنامه همچنین کمک بسیاری در حفظ نامهای ایرانی کرده است و اسامی چون گودرز و رستم و سام و نریمان و بیژن و منیژه و رودابه و ..... به لطف شاهنامه است که در گذر تاریخ به فراموشی سپرده نشده اند و همچنان از آنها استفاده می شود.

    شاهنامه همچنین در برقراری زبان فارسی بسیار مفید بوده است و اگر در زمانی که بسیاری می کوشیدند تا زبان مردم ایران را از فارسی به عربی برگردانند، نیاز مردم اهل قلم به شاهنامه نبود، تا کنون زبان فارسی از بین می رفت. شاهنامه از نظر محتوای زبانی تماماً به فارسی نوشته شده و تنها بین چهارصد تا هفتصد واژه ی عربی در تمام شصت هزار بیت آن وجود دارد. به طوری که اگر تمام کتابهای دیگری که سعی شده به زبان فارسی نوشته شوند و تعداد واژگان عربی آنها کمتر از پنج درصد از کل کتاب را تشکیل داده اند در کنار هم قرار دهیم، باز هم میزان محتوای کلمات آنها به پای شاهنامه نخواهد رسید. به قول دکتر مطلق: (( اگر ما شاهنامه را تیرک میانی خیمه زبان فارسی بنامیم، اغراق نکرده ایم! ))

    بسی رنج بردم در این سال سی                عجم زنده کردم بدین پارسی

    فردوسی با به کار بردن لغات فارسی در شاهنامه ثابت کرده است که زبان فارسی بسیار غنی است و به هیچ زبان بیگانه ی دیگری محتاج نیست. چنانکه خود می گوید:

    اگر پهلوانی ندانی زبان              به تازی تو اروند را دجله خوان

   

    و باز اهمیت شاهنامه به اینجا ختم نمی شود. شاهنامه به عنوان یک اثر ادبی و هنری، نه تنها در زمینه ی شعر و شاعری، که حتی در ورزش و داستان سرایی و بسیاری جنبه های دیگر زندگی نیز تأثیر گذار بوده و هست. شاهنامه فردوسی نه تنها در ایران بلکه در فرهنگ ملل دیگر نیز آنقدر تأثیر گذار بوده است که همسایگان ایران نیز در خواندن و تأثیر پذیری از آن بی نصیب نبوده اند.

    شاهنامه به عنوان یک اثر داستانی نیز طرفداران فراوانی داشته است. داستانهایی چون هفت خوان رستم، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، نبرد دوازده رخ، داستان سیاووش، هفت خوان اسفندیار، کاوه آهنگر، همه داستانهایی هستند که مردم ما حتی اگر آنها را نخوانده باشند، ولی با چارچوب کلی آنها آشنا هستند. متاسفانه بسیاری از مردم خواندن شعرهای ساده و قابل درک ابتدایی را به خواندن اشعاری با مفاهیم فراوان و معانی پر مغز ترجیح می دهند و همین مساله باعث شده است که این داستانهای زیبا که شاهکارهای شاهنامه به شمار می روند، هر روز کمتر و کمتر در میان مردم شناسانده شوند.

    با وجود تمام اینها، شاهنامه اثری است که تمام جنبه های زندگی هر ایرانی و به جرات می توان گفت هر انسانی را در بر می گیرد. پیچیدگی ها و زیبایی های رازآمیز این کتاب آنقدر زیاد است که می توان ساعتها از آن سخن گفت و باز هم چیزی برای گفتن داشت. شاهنامه یکی از افتخارآمیزترین هنرهای ادبی ایرانی است که برای آن نمی توان ارزشی تعریف کرد. شاهنامه اثری است که هنوز از بسیاری جهات ناشناخته باقی مانده است و اهمیت آن بسیار بیشتر از آن است که در چند صفحه گنجانده شود. و در پایان چون خود فردوسی از ارزش کاری که انجام داده آگاه است، می فرماید:

    بناهای آباد گردد خراب                              ز باران و از تابش آفتاب           

    پی افکندم از نظم کاخی بلند                       که از باد و باران نیابد گزند

    نمیرم از این پس که من زنده ام                   که تخم سخن را پراکنده ام

    هر آنکس که دارد هش و رای و دین          پس از مرگ بر من کند آفرین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد