نیاز به فراهم آوردن فرهنگ فارسی، نخستین بار در سده پنجم هجری، زمانی احساس شد که حوزه زبان دری از خراسان به دیگر نواحی ایران گسترش یافت و ایرانیان متکلم به لهجه های دیگر ایرانی، با پذیرفتن زبان دری به عنوان زبان ادبی می خواستند از چند و چون لغات آن آگاه شوند و در شعر و نثر خویش آن را به کار ببرند.
در اوائل سده یازدهم کتابی در لغت فارسی در دسترس فرهنگ نویسان ایران و هندوستان بوده است که پیداست کتاب کوچکی بوده و آن را رساله ابوحفص سغدی یا فرهنگ ابوحفص سغدی خوانده اند. مؤلف این کتاب مشخص نیست و این فرهنگ دارای شواهد شعری بوده که متاسفانه اثری از آن در دسترس نیست. فرهنگ دیگر دری که نامش به ما رسیده تفاسیر فی لغةالفرس از شرف الزمان ابومنصور قطران بن منصوری اُرموی است که محمدبن هندوشاه، در صحاح الفرس تعداد لغات آن را در حدود سیصد لغت می داند.
قدیمی ترین فرهنگ فارسی موجود، متکی بر شواهد شعری، لغتنامه تالیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی است که به نام فرهنگ یا لغت فرس اسدی معروف است و آن را پس از نظم گرشاسب نامه، یعنی پس از سال 458 هـ . ق تالیف کرده است. اسدی این لغتنامه را بیشتر برای استفاده شاعران تهیه و تدوین کرده است، از این رو ترتیب لغات بر اساس حرف آخر آنهاست. فرهنگ دیگری که از سده ششم باقی مانده، فرخنامه جمالی، تألیف ابوبکر مطهر بن ابی القاسم بن ابی سعد جمالی معروف به یزدی است و تاریخ تألیف این اثر سال 580 هـ . ق است.
صحاح الفرس تألیف شمس الدین محمدبن فخرالدین هندوشاه نخجوانی مشهور به شمس منشی نویسنده سده هشتم است. این کتاب همانند لغتنامه اسدی براساس حرف آخر لغات تنظیم و الفبایی شده است و سپس حرف اول کلمه را در هر باب الفبایی کرده است.
از آنجا که ایرانیان توجه زیادی به تهیه و تدوین لغتنامه نمی کردند، دانشمندان ملل مجاور مانند هندوستان و ترکیه که زبان فارسی دیرگاهی زبان رسمی درباری یا ادبی مملکت آنها بود، احتیاج به تدوین فرهنگ فارسی را احساس کردند، و به تألیف لغت نامه ها همت گماشتند اما چون اهل زبان نبودند، دچار اشتباهات بسیار زیادی شدند.
در اواخر سده دهم، در ایران میرزا ابراهیم شاه حسین اصفهانی فرهنگی تألیف کرد که به فرهنگ میرزا ابراهیم یا فرهنگ میرزا معروف است. میرزا ابراهیم از نخستین کسانی است که در آغاز لغتنامه خویش مطالبی را در باب حروف عنوان کرده اند و از مباحث دستوری سخن گفته اند. ترتیب لغات فرهنگ میرزا در هر یک از حروف الفبا، رعایت حرف اول و سپس حرف آخر است. این فرهنگ یکی از منابع قابل توجه و مورد استفاده فرهنگهای بعد چون مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و غیره است.
از لغتنامه های معروف و مفید فارسی به فارسی، برهان قاطع است که در سال 1062 هـ . ق، توسط محمدحسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان تألیف گردید. برهان قاطع بر اساس چهار لغتنامه فرهنگ جهانگیری، مجمع الفرس، سرمه سلیمانی و صحاح الادویه تألیف شده است. مؤلف در این کتاب لغات غیر فارسی مستعمل در زبان فارسی را نیز آورده است و در بسیاری از موارد، دچار اشتباهاتی شده است،
لغتنامه های فروان دیگری نیز در طول زمان نوشته شده است که از بین آنها می توان این ها را نام برد: لغتنامه بزرگ آنندراج، فرهنگ ناظم الاطبا از میرزا علی اکبر خان نفیسی، فرهنگ عمید، فرهنگ فارسی معین و فرهنگ دهخدا از علی اکبر دهخدا که یکی از شناخته شدهترین و معتبرترین فرهنگهای فارسی تا به امروز میباشد. (مرادی، 1374، ص129، با تصرف و تلخیص)